مشهد گردی سه روز و دو شب

  • تحریریه تریپ پلاس
  • 1402/3/8
مشهد گردی سه روز و دو شب

در طول یک سال گذشته از نظر اقتصادی مشکلات زیادی را پشت سر گذاشتیم. بنابراین تصمیم گرفتیم با سفری به سمت مشهد از نظر روحی خود را ریکاوری کنیم. برای این سفر تا چند ماه تورهای مشهد را رصد می‌کردم. در نهایت یک تور زمینی برای تاریخ 22 آبان به مدت دو شب و سه روز، پیدا کردم. این تور هزینه هر نفر را 480هزار تومان در نظر می‌گرفت. رفت و برگشت ما با قطار سپهر بود و واگن خودمان را چهارنفره انتخاب کردیم. روز حرکت ما سه شنبه نیمه شب بود، بنابراین ساعت ده شب به سمت راه آهن تهران حرکت کردیم. جمعیت زیادی مانند ما عازم مشهد بودند. حرکت قطار با تاخیر همراه شد. بلیط ما همراه با میان وعده و شامل: چای کیسه‌ای، بیسکوئیت و مانیتوری جهت دیدن فیلم می‌شد.

روز اول در مشهد

بین راه به دلیل وجود صداهای بین واگن‌ها، خطوط ریل و توقف‌های گاه گاهی قطار بیدار می‌شدیم، اما با این وجود خواب نسبتا راحتی داشتیم. صبحانه مختصری به همراه آورده بودیم که همان را پیش از توقف قطار خوردیم. روستاهای نزدیک مشهد، که در آنها زمین‌های کشاورزی قرار گرفته‌اند را دیدیم. در نهایت بعد از 12 ساعت سفر، ساعت 10 به مشهد رسیدیم. با تاکسی و با مبلغ 18هزار تومان، به سمت هتلی که رزرو کرده بودم (هتل آپارتمان مهتاب)، رفتیم. در هتل محل اقامت‌مان، دو شب را سپری می‌کردیم.

هتل آپارتمان مهتاب در خیابان امام رضا قرار داشت، و یک هتل تازه ساخت در انتهای یک کوچه بن بست بود. برای تحویل گرفتن اتاق باید دو ساعت صبر می‌کردیم. بنابراین این مدت زمان را با گذاشتن وسایل در لابی، به حرم سر زدیم.

هتل آپارتمان مهتاب

فاصله حرم تا هتل ما هفت دقیقه پیاده روی داشت. کوچه‌های قدیمی و پیچ در پیچ محل هتل، را با دنبال کردن فلش‌ها به سمت حرم طی کردیم. از باب الجواد وارد حرم شدیم و چادرهایمان را سر کردیم. جمعیت نسبتا زیادی از جاهای مختلف در حال ورود و خروج بودند. در مسیر برای رسیدن به حرم، از رواق امام خمینی عبور کردیم. آخرین باری که از آن دیدن کرده بودیم، با گنبدهای جناقی و شبستان چهل ستونی گچی بود، اما حالا در تمام سقف‌ها و قسمتی از ستون آیینه کاری داشت. بعد از عبور از آن به جلوی حرم رسیدیم.

جلوی ضریح غلغله بود و صدای فریاد شنیده می‌شد. هرکس در حال نیایش به شیوه خودش بود. خادمان در حال نظم دادن به جمعیت و کاستن فشارها، با چوب‌های پر دار معروفشان به مردم اشاره می‌کردند.  با وجود این هیاهو، ترجیه دادیم از دور زیارت کنیم. موقع خواندن زیارت نامه، به سقف و کاشی‌ها نگاهی انداختم، خیلی چشم نواز و باشکوه به نظر می‌رسیدند.

پس از خروج از حرم با دیدن مردمی که برای مراسم تشییع جنازه آمده بودند، احساس غم کردم.  دورتر از این منظره، پیرمردی هراسان و نگران همراهش را گم کرده بود و  می‌پرسید. به هتل برگشتیم و اتاقمان را تحویل گرفتیم. پس از اندکی استراحت و باز کردن وسایل، برای ناهار به سالن غذا خوری هتل سر زدیم. اتاقمان به طرف کوچه دارای پنجره بود، با وجود این موضوع، سروصدای زیادی در اتاق وجود نداشت.

پس از نهار، تصمیم گرفتیم به خانه داروغه برویم. با وجود اینکه همراهی والدین را داشتیم، اما آنها ترجیه دادند دوباره به حرم بروند و زیارت کنند. من و همسرم دوتایی با اسنپی به مبلغ 7 هزار تومان، به خیابان نواب صفوی و کوچه داروغه رفتیم. این کوچه، قدیمی و دارای یک جوی آب است که از وسط آن رد می‌شود. در سمت چپ غرفه‌هایی به شکل مغازه‌های قدیمی ساخته شده بودند که از آنها دیدن کردیم. در هر کدام شغلی مرتبط با ابزارها و وسایل، توسط مجسمه‌های مومی، دیده می‌شدند.

در سمت دیگر خانه داروغه، بعد از عبور کردن از راهرویی وارد خانه‌ای با معماری روسی در دوران قاجار شدیم. ورودی این قسمت به ازای هر نفر سه هزار تومان بود. این خانه، پر از درو پنجره‌های چوبی و پله‌های دوطرفه بود، که با وجود آنها به سختی در زمستان گرم می‌شد. قسمتی از سقف و دیوارها گچ ریزی داشت و نیاز به تعمیر داشت. در اطراف اشیای نوستالژی هم قابل رویت بودند. در طبقه پایین خانه، مطبخ و تنور وجود داشت که باز هم با مجسمه‌سازی سعی در فضاسازی آن مکان داشتند. در این خانه قجری، انبار، مستراح، خزینه، حمام خصوصی هم قرار داشتند که البته هرکدام به شیوه مورد نیاز خودشان طراحی شده بودند. در وسط حیاط این خانه یک حوز به رنگ آبی قرار گرفته بود که تقریبا به اندازه نصف حیاط اندازه‌اش می‌شد.

بعد از خروج از خانه، از دست فروش اطراف محل مقداری باقالی خریدیم. در حین راه رفتن باقالی می‌خوردیم و به سمت خانه توکلی حرکت می‌کردیم. خانه توکلی را هم با هیجان زیرو رو کردیم و تقریبا مانند خانه داروغه بود ولی اندکی بزرک‌تر و اعیانی‌تر.

پس از آن به مرکز خرید آرمان رفتیم و مقداری خرید کردیم. تا مرکز خرید، فاصله زیادی نبود بنابراین پیاده به سمت آن می‌رفتیم. این مرکز خرید به دلیل مجسمه‌های سنگی و رستوران سنگی‌اش معروف است. در قسمتی از آن چنارهای مصنوعی و یکی از مجسمه‌های آن به نام پیرخردمند در دستش شمعی قرار داشت. در کنار این مجسمه‌ها کافه زیبایی قرار گرفته بود. بعد از گشت زدن در پاساژ با اسنپ مجددا به هتل بازگشتیم. مسجد گوهرشاد را از دور با گلدسته‌هایش دیدیم ولی متاسفانه موفق به زیارت نشدیم.

قصد داشتیم به پدرومادرم در حرم ملحق شویم، ولی با دیدن چراغ‌های حرم، محصور زیبایی و جلال آن شده بودیم. بعد از دیدن پدرومادرم، با هم به سمت مسجد گوهرشاد حرکت کردیم. مسجد گوهرشاد، در نزدیکی باب الجواد قرار گرفته و از قدیمی‌ترین اجزای نزدیک حرم است. این مسجد به دوران تیموریان باز می‌گردد ولی باز هم با وجود مرمت‌های اساسی، مستحکم و زیبا دیده می‌شود. بعد از زیارت در این مسجد برای شام به هتل باز می‌گردیم تا اندکی استراحت کنیم و برای روز دوم آماده شویم.

حرم امام رضا

روز  دوم در مشهد

این روز را به طور کامل در مشهد بودیم، بنابراین از قبل برنامه‌ای ریختیم تا بتوانیم بیشتر به مکان‌های دیدنی برویم. اولین مقصد نیشابود بود، که به علت فاصله نسبتا زیاد و نداشتن وسیله نقلیه همه مخالفت کردند. بنابراین در عوض آن تصمیم گرفتیم به طرقبه و شاندیز برویم. در هتل صبحانه را به صورت مختصر خوردیم و با یکی از رانندگان اطراف هتل با مبلغ 80 هزار تومان را طی کردیم.

به همین ترتیب، به طرف طرقبه و چالیدره راه افتادیم. متروی مشهد، پارک ملت، باغ ملک آباد، پارک کوه سنگی و بسیاری از مناظر را رد کردیم و به چالیدره رسیدیم. راننده می‌گفت، چالیدره در تابستان شلوغ است ولی موقع رسیدن ما خبری از شلوغی نبود. سدی بین دو بلندی در چالیدره قرار دارد، که برای رفتن به چالیدره در کنار پل، تله‌سیژ، ترن از دیگر راه‌های عبور بودند. ما تله‌سیژ را انتخاب کردیم وو نفری 25 هزار نفر برای رفت و برگشت با آن پرداختیم. آن طرف دریاچه، رستوران و کافه‌ بود. بعد از کمی گشت زنی در اطراف دریاچه، با تله‌سیژ بازگشتیم. بعد از آن به خرید رفتیم. بعد از خرید کفش و لباس و مقداری سوقاتی، به سمت شاندیز حرکت کردیم.

چالیدره مشهد

معروف‌ترین قسمت شاندیز، رستوران‌هایش هستند، هرچند شاندیز مجموعه بزرگی از مرکز خرید، پارک آبی و شهربازی و ... دارد ولی غذاهای آن حرف ندارند. راننده باغ رستوران مینوسا را به ما معرفی کرد. بنابراین برای نهار به آنجا رفتیم. فضای رستوران به شدت زیبا و دلباز بود. در اطراف باغ، آلاچیق در دو طبقه و حوزی پر از مرغابی سفید قرار داشت. در آلاچیق‌ها، گلیم‌های پرونه انداخته بودند و بخاری کوچکی هم برا گرم کردن فضا، در کنار تخت قرار گرفته بود. در کنار کیفیت عالی غذا و محیط زیبا، رفتار خوب کارکنان بسیار خوشایند بود. سه ساعت تمام را در رستوران گذراندیم. در نهایت به هتل بازگشتیم و کمی استراحت کردیم.

شاندیز مشهد

بعد از اندکی خواب، به بازار رضا رفتیم؛ که در نزدیکی حرم قرار داشت. یکی از قدیمی‌ترین بازارهای مشهد بود، که اقلام متنوعی را برای خرید عرضه می‌کرد. ما تصمیم گرفتیم مقداری زعفران و زرشک برای مصرف شخصی و جانماز و ادویه رنگی به همراه لباس برای سوغاتی بخریم. بعد از بازار رضا به هتل برگشتیم و شام خوردیم. آخر شب را به عنوان آخرین شبی که در مشهد بودیم به حرم رفتیم.

روز سوم و آخر مشهدگردی

برنامه امروز را از قبل چیده بودیم و اولین مقصد آن باغ موزه نادری بود. غذای هتل کیفیت پایین داشت و پدرم را مسموم کرده بود. بنابراین به ناچار سه نفری به دیدن موزه رفتیم. در ابتدا از آرامگاه نادرشاه دیدن کردیم. با تاکسی به سمت باغ حرکت کردیم. باغ موزه نادری در خیابان شیرازی چهارراه شهدا قرار دارد. برای گرفتن بلیط، از دستگاهی در کنار گیشه، بلیط ورود را خریداری کردیم.

رفتار مسئول باجه خرید بلیط مقدار زیادی نامناسب بود که ما آن را به حساب خستگی و به دلیل شلوغی گذاشتیم. از دور مجسمه باشکوه سیاه رنگ سوار بر اسب نادر شاه قابل رویت بود. از شکل معماری و درخت‌های اطراف می‌شد حدس زد در دهه چهل یا سی شمسی ساخته شده‌اند. تلفیقی از الگوهای سنتی و مدرنیته بر پایه خلاقیت داشت. معمار نمای موزه، هوشنگ سیحون بود که بناهای ابن سینا، فردوسی و خیام را نیز ساخته است. مجسمه‌ها نیز توسط ابولحسن صدقی ساخته شده بودند. در قسمتی تالار تصاویر و در قسمت دیگر موزه ابزار جنگی قرار داشتند.

موزه نادری مشهد

به دلیل کمبود وقت و نزدیک شدن به زمان حرکت، باید برای دیدن جاهای دیگر زودتر موزه را ترک می‌کردیم. با اسنپی به سمت موزه آستان قدس که در حرم قرار داشت و به هتل نزدیک بود به عنوان مقصد آخر سر زدیم. درهای ورودی حرم را بسته بودند چرا که موقع اذان بود. ورودی موزه نفری 5هزار تومان بود.  موزه در چهار طبقه قرار داشت، که ما تنها وقت دیدن سه طبقه شدیم و بخش گنجینه تمبر و اسکناس و سکه که در زیر زمین قرار داشتند را ندیدیم.

در طبقه اول و دوم و همکف، موزه تاریخ خراسان رضوی، هنرهای تجسمی و آبزیان و گنجینه نجون و... قرار داشتند. در قسمت تاریخ خراسان رضوی، عکس‌های بسیار قدیمی از زمان به توپ بسته شدن حرم و مسجد گوهرشاد، خانه‌های قدیمی اطراف حرم و درهای زرکوب دوران پهلوی، قاجار و صفویه وجود داشتند. برای دیدن همه موزه، باید حداقل چهارتا پنج ساعت را صرف می‌کردیم ولی متاسفانه ما این زمان را نداشتیم. به دیدن موزه فرش نرسیدیم و برای تحویل اتاق راهی هتل شدیم. نهار را خوردیم و چهار نفری با یک تاکسی به ایستگاه راه‌آهن رفتیم.

دیدگاه ها

برای ارسال دیدگاه ابتدا باید خود شوید
{{name.error}}
{{email.error}}
{{commentMessage.error}}