خاطرات سفر 4 روزه ما از شهر تفلیس
- تحریریه تریپ پلاس
- 1402/3/20
این ماجرای سفر سه روزه من به تفلیس است. برای سفر به کشور زیبای گرجستان یک تور سه شب و چهار روز پیدا و بدون درنگ ثبت نام کردم. روز پرواز، قبل از پرواز حدود سه ساعت در فرودگاه امام خمینی تهران منتظر ماندم. ساعت پرواز هشت صبح به وقت ایران بود، که با تاخیر یک ساعت و نیم همراه شد. اختلاف زمانی تهران تفلیس سی دقیقه است، بنابراین وقتی به تفلیس رسیدم ساعت 9 صبح را نشان میداد. هوای تفلیس شرجی و مرطوب بود دقیقا چیزی که انتظارش را نداشتم.
قبل از خرید بلیط پرواز، هتل ال پلازا را انتخاب کرده بودم که تنها مزیت آن ارزانتر بودن آن به صورت نسبی و نزدیکیاش به پارک آبی یورو پارک هستند. به علاوه به جاذبههای دیگر تفلیس هم نزدیک بود که به نظر من نکات مهمی برای رزو یک هتل به شمار میآیند. بنابراین اولین کاری که کردم، تحویل گرفتن اتاقم بود. چون صبح رسیدم هنوز صبحانه نخورده بودم، وقتی در حال باز کردن وسایلها بودم از طرف هتل پک صبحانه آماده را به من تحویل دادند. این پک شامل: نان، زیتون، تخم مرغ آب پز، پوره سیب زمینی و آبمیوه میشد. کمی بعد از صبحانه برای شروع سفر و دیدن خیابانهای اطراف هتل آماده شدم.
روز اول در تفلیس
مردم تفلیس خیلی مهربان و مهمان نواز هستند. با این حال، زبان انگلیسی را به خوبی بلند نیستند و به همین دلیل به مشکل خورده بودم. گردش روز اولم را با دیدن از خیابان روستاولی آغاز کردم. دو طرف این خیابان، فروشگاههای لباس از مارکهای مختلف قرار گرفته بودند. چند ساختمان اداری و موزه نیز در اطراف خیابان بودند که ما با آنها عکس یادگاری گرفتم. سپس به سمت میدان آزادی رفتم.
میدان آزادی با ستونی از آلیاژ طلا در وسط آن، به ارتفاع 35 متر قرار داشت. دور این میدان هم چند فروشگاه لباس قرار داشت و سمت دیگر آن، پارک سرسبزی بود. ظهر نزدیک ساعت سه، به دلیل گشتگی و خستگی به رستوران تاغلائورا رفتم و متسوادی دادم. متسوادی، کباب خیلی خوشمزه و گران، مانند شیشلیک ایرانی است ولی خیلی ماهرانهتر درست شده و مزه بسیار لذیذی دارد.
با اتمام نهار راهی مرکز خرید ایست پوینت مال شدم. این مرکز خرید، دارای مغازههای خوب و اجناس برند است. بعد از کلی خرید، به سمت سینما سه بعدی همین مجموعه رفتم. علاوه بر اینها، ایست پوینت مال شامل: مراکز تفریحی، شهربازی و بولینگ هم میشود. برای شام به مک دونالد مرکز خرید رفتم و تا آخر شب با خستگی زیاد به هتل برای استراحت بازگشتم.
مرکز خرید ایست پوینت مال - تفلیس
روز دوم سفر
بعد از خوردن صبحانه هتل، روز دوم را با تاکسی به سمت تلهکابیت آغاز کردم. تمام شهر را زیر پای خود دیدم. من با وجود داشتن ترس از ارتفاع، با دیدن مناظر زیبای شهر تفلیس برای دقایقی ترسم را فراموش کردم. بعد از تله کابین، به دیدن مجسمه مادر رفتم. طول این مجسمه، 20 متر است، که سعی دارد زنی را نشان دهد که در دستش کاسه آبی داشت. از دست فروشان منطفه خرید کردم که بیشتر صنایع دستی و لباس میفروختند.
سپس مقصد بعدی را پل صلح انتخاب کردم. این پل شکلی هلالی دارد و روی رودخانه کورا قرار گرفته است. این پل، به عنوان نمادی از اتصال تفلیس جدید و قدیم ساخته شده. با رد شدن از روی پل به سمت تفلیس قدیم راهی شدم. تفلیس قدیم، کوچههای باریک و زیبای داشت. با کمی گشت زدن دوباره از پل عبور کردم و به باغ گیاهشاسی رفتم؛ و حدود یک ساعت در آن گشت زدم. برای نهار روز دوم، رستوران تروسو را انتخاب کردم. این رستوران دارای نمایی محلی و قدیمی است، بعد از خوردن یک غذای محلی که نامش خینکالی و چاناخی بود، دوباره به هتل برگشتم تا کمی استراحت کنم.
پل صلح تفلیس - تفلیس
بعد از ظهر به شهربازی متاتسمیندا رفتم. این شهربازی، بر روی تپه قرار دارد، و چرخ و فلک آن روی نوک این تپه است. وقتی سوار آن شدم، کل شهر را میتوانستم ببینم. هر یک دور آن حدود 15 دقیقه طول میکشید. بعد از آن از سوار ترن هوایی شدم و خیلی هم ترسیدم. موقع غروب آفتاب قایق سواری آرامی را تجربه کردم. پس از آن به بازار دستفروشان درای بریج رفتم. پر از صنایع چوبی زیبا بود که مقداری هم از آن خرید کردم. شام را در رستوران تاکریا دل سول خوردم. برای شام، میگو با سس مخصوص سفارش داده بودم، مزه آن خیلی خوب بود ولی به طور کلی حجم غذاهای ایرانی بسیار بیشتر و در مقابل قیمت مناسبتری دارند. بعد از شام، خیابان را گشتم و در نهایت برای خواب به هتل رفتم.
روز سوم در تفلیس
از مزیتهای تنها سفر کردن، این است که نگرانی بابت کمبود وقت یا جا انداختن نقاط مورد نظر نخواهید داشت. روز سوم را در نزدیک ظهر و با دیدن شهر سنگی اوپلیستیخه شروع کردم. این شهر پر از آثار باستانی در دل طبیعت است. بیشتر آن را معابد، کلیسههای قدیمی و کارخانههای شرابسازی تشکیل میدهند. این شهر بزرگترین شهرر سنگی جهان است.
شهر سنگی اوپلیستیخه - تفلیس
برای نهار رستوران و کافه بار اسید در خیابان کازبگی را انتخاب کردم. منوی این رستوران بسیار متنوع بود که بعد از کلی فکر کردن، تصمیم گرفتم، شکم رولی سفارش دهم. بعد از غذا، به مرکز خرید واگزال رفتم. این مرکز خرید بسیار بزرگ بود و البته قیمتهای آن نیز بالا بودند. فقط توانستم یک کفش بخرم. در نهایت برای استراحت به ساحل سیمونز آیلند، که خیلی بزرگ و زیبا بود، رفتم. در ساحل، عدهای در حال ماهیگیری با تورهای بزرگ بودند.
دریای سیاه واقعا ساحل خیره کننده و چشم نوازی دارد. بعد از مدتی قدم زدن در آن و خوردن نوشیدنی همراه با ددنن غروب آفتاب، شام را در یکی از رستورانهای کنار ساحل خوردم و به هتل برگشتم. برای فردا ظهر پرواز داشتم بنابراین تصمیم گرفتم چمدانها را جمع کنم و با تهیه یک کیف دستی برای داخل هواپیما، صبح هم مقداری از دیدنیهای تفلیس را بگردم.
روز آخر
روز آخر را از صبح با خوردن یک صبحانه کامل شروع کردم، ساعت 12 پرواز داشتم بنابراین سعی کردم خودم را تا ساعت 10 به فرودگاه برسانم. از آنجایی که دریاچه لاکپشتهای تفلیس را ندیده بودم، به حومه شهر رفتم و برای یک ساعت پیش از رفتن به فرودگاه از آنجا دیدن کردم.
این دریاچه حدود 0.034 کیلومتر مربع، مساحت دارد. عمق تا حدو 2.6 متر میسد. یکی از بهترین تفریجگاههای تابستانی و خانوادگی است. این دریاچه به سفارت ایران نیز بسیار نزدیک است. همچنین محلی برای برگزاری کنسرتهای محلی نیز هست. دیدن از لاکپشتها همانطور که انتظارش را داشتم 40 دقیقه بیشتر طول نکشید. سپس با تاکسی به فرودگاه رفتم و این سفر آرامش بخش و سبک را به پایان رساندم.
دیدگاه ها