سفرنامه من به بزرگترین جزیره خلیج فارس یعنی قشم
- تحریریه تریپ پلاس
- 1402/3/30
اگه اهل سفر باشید، فرقی نمیکنه که چه زمانی رو برای سفر انتخاب کنید. فرقی نمیکنه که کدوم شهر یا جزیره رو انتخاب کنید. از هر سفری لذت خواهید برد. من هم کلا اینجور آدمی هستم. وقتی از شهر خودم بیرون برم، احساس لذت و آرامش بهم دست میده. من خودم در شهر تهران زندگی میکنم. شهر خیلی شلوغ و پلوغی هست و آدمو خیلی خسته میکنه. برای همین هم هر چند ماهی، یک بار نیاز دارم تا از این شهر خارج بشم.
من برای این سفر دوست داشتم تا بزرگترین جزیره خلیج همیشه فارس رو امتحان کنم. شنیده بودم جاهای دیدنی خیلی زیادی داره. فاصله تهران تا قشم چیزی حدود 1500 کیلومتره! یعنی منی که قرار بود با خودروی شخصی خودم به این جزیره برم، حداقل باید 15 ساعت توی مسیر میبودم. اما خب وقتی با خودروی شخصی راه میافتید، تازه متوجه میشید که از 15 ساعت هم بیشتر طول میکشه!
من هزینه سفر با هواپیما و قطار رو هم محاسبه کرده بودم. مثلا هزینه رفت و آمد با قطار خیلی به صرفه بود. اما خب چون من برای رفت و آمد داخل خود جزیره به ماشین احتیاج داشتم، مجبور بودم تا با خودروی شخصی به این سفر هیجان انگیز برم. من حتی از قبل مشخصات تک تک هتلها رو هم چک کرده بودم. مثلا میدونستم که اکثر هتلهایی که داخل خود جزیره هستند، 3 ستاره اند. اما خب یک هتل چهار ستاره هم داخل قشم وجود داشت که نسبت به سایر هتلها، هم هزینه بالاتری داشت و هم اینکه فاصله دورتری نسبت به مرکز شهر داشت. البته از این هم غافل نشیم که این هتل، خودش یک ساحل اختصاصی برای مسافرین در نظر گرفته بود.
اما اینو بدونین که اگه تا به حال به کیش سفر کرده باشید، مطمئنا هتلهای قشم نظر شما رو جلب نمیکنند. چون از لحاظ کیفیت و تمیزی، خیلی در سطح پایینتری هستند. من دوست داشتم یک هتلی رو انتخاب کنم که هم هزینه نسبتا خوبی داشته باشه و هم اینکه بتونم به راحتی به پاساژها و مرکز شهر دسترسی داشته باشم. برای همین هم هتل بهشت رو انتخاب کردم.
روز اول سفر به قشم
ما حدود ساعت 13 از تهران به مقصد قشم راه افتادیم. چون با ماشین شخصی بودیم و وقت زیادی هم نداشتیم، مجبور بودیم تا کل مسیر رو بدون توقف طی کنیم. چون ساعت 13 راه افتادیم، قبل از اون ناهارمون رو خورده بودیم و دیگه مجبور نبودیم توی مسیر برای ناهار توقف داشته باشیم. حتی برای شام هم از قبل فکرش رو کرده بودیم و ساندویچ مرغ آماده کرده بودیم. نمیدونید چقدر خوشمزه شده بودند. ساندویچها رو داخل ماشین خوردیم و من هم در همون حین به رانندگی ادامه میدادم.
روز بعد سر ساعت 8 به بندر پل رسیدیم. برای اینکه بتونید با خودروی شخصی به قشم برسید، باید خودروی خودتون رو با پرداخت مبلغی برای حمل و نقل، از این اسکله سوار لنجها کنید. خود جزیره اینقدر بزرگ بود که ما مدتی رو با ماشین داخل مسیرهاش بودیم. یعنی ما ساعت 8 سوار لنج شدیم و حدود ساعت 11 به هتلمون رسیدیم. باز خوبی این هتل این بود که از قبل برامون اتاق رزرو کرده بود و بی معطلی اتاق رو در اختیارمون گذاشتند.
ما برنامه سفرمون جوری بود که زیاد خودمون رو خسته نکنیم. برای همین هم قشنگ استراحت کردیم. حتی بعد از صرف ناهار هم دوباره استراحت کردیم. من که واقعا کمبود خواب داشتم و این استراحت از همه چی برام ضروریتر بود. عصر هم قرار بود برای استراحت به ساحل زیتون بریم. شنیده بودیم که ساحل خیلی قشنگی هست. بیشتر توصیه میکنم صبح به این ساحل برید؛ چون فرصت برای شنا در صبح بیشتر میسره.
البته که عصر هم زیبایی خاص خودش رو داره. آب اون خیلی شفافه و شنهای ته دریا به خوبی دیده میشن! خلاصه برای روز اولمون خیلی خوب بود. اینو هم بگم برای خانمها، یک مکان مجزا برای شنا وجود داره که بدون هیچ معذوریتی میتونن اونجا شنا کنند.
روز دوم سفر
ما چون عصر روز قبل نتونستیم اونجا شنا کنیم، تصمیم داشتیم تا صبح روز دوم هم به این ساحل بیایم. واقعا شنا توی این ساحل خیلی لذت داشت. بعد از اونجا هم رفتیم به هتل تا بتونیم یک دوشی بگیریم و شنهای ساحل رو از روی موهامون پاک کنیم. ما اون روز رو داخل خود هتل ناهار خوردیم و برای عصر، به سیتی سنتر قشم رفتیم تا بتونیم برای خرید هم اقدام کنیم. جای خیلی قشنگی بود و محصولاتش خیلی متنوع بودن!
سیتی سنتر جوری بود که هر چیزی که فکرشو بکنین، میتونستین از اونجا تهیه کنین. ما حتی شام رو هم اونجا بودیم و از یک قست فودی، دوتا پیتزا گرفتیم. البته کیفیتشون باب دلمون نبود؛ ولی خب ما اونقدر گرسنه شده بودیم که همونا رو هم با کلی ذوق و شوق خوردیم. بعدش هم که با ماشین به سمت هتل رفتیم تا بتونیم شب رو استراحت کنیم.
روز سوم سفر من به جزیره قشم
من این روز رو هم خیلی دوست داشتم. چون قرار بود برای دیدن دلفینا به دل دریا بزنیم. ما اون زمان برای هر نفر حدود 50 هزار تومان پرداخت کردیم. اما خب یک تور کامل بود و حدود 2 ساعت هم طول کشید. هم تونستیم قایق سواری کنیم و هم اینکه از دیدن دلفینها لذت ببریم. دلفین خیلی موجودات عجیب و غریبی بودند! بعضیاشون سمت قایق میامدن و بازی میکردن! اما بعضیاشون تا آدم میخواست نگاشون کنه سری خودشو به ته آب میرسوندن!
بعد از تور دلفین ما به سمت بازار قدیمی قشم رفتیم. اونجا هم تونستیم مقداری از خریمون رو انجام بدیم. اینو هم بگم که این بازار نسبت به سیتی سنتر، از قیمت مناسبتری برخوردار بود. بیشتر هم محصولاتی مثل لوازم برقی در این بازار به فروش میرفت. ما علاوه بر بازار قدیمی، از بازار و پاساژهای درگهان هم دیدن کردیم. شنیده بودیم که اونجا نسبت به خود قشم از قیمت مناسبتری برخورداره. واقعا هم همینطوری بود و تونستیم خیلی از محصولات را با قیمت خیلی ارزونتر از تهران و قشم خریداری کنیم.
خریدهامون خیلی طول کشید و ما تا ساعت 9 شب داخل پاساژها بودیم. بعد از اونجا هم برای صرف شام به یکی از رستورانهای نزدیک هتل اومدیم و بعد هم خودمون رو به اتاقمون رسوندیم. حسابی استراحت کردم تا روز بعد بتونم فاصله بندر عباس تا تهران رو رانندگی کنم. خیلی حس بدی داشتم از اینکه دوباره قرار بود به تهران برگردم. با هر سختی بود روز بعد از خواب بلند شدم تا بتونیم راحتتر از صف لنج رد بشیم. از اونجا هم تا خود تهران داشتم رانندگی میکردم تا بتونم به سر کارم برسم!
دیدگاه ها