سفری خاطره‌ انگیز به دبی

  • تحریریه تریپ پلاس
  • 1402/3/18
 سفری خاطره‌ انگیز به دبی

 دبی شهری است، که همه سلیقه‌ها را راضی می‌کند. برای رفتن به دبی خیلی هیجان‌زده بودیم؛ کلی تحقیق کردیم تا بالاخره هتل مناسب با برنامه‌ای که چیده بودیم پیدا کردیم. هتل انتخابی ما، گلوریا در منطقه شیخ زاید قرار داشت. چون در این خیابون برج‌های عظیک و لوکس دبی ساخته شده بودند، همسرم خیلی برای دیدن این برج‌ها لحظه شماری می‌کرد. هتل گلوریا با مترو حدود پنجاه قدم فاصله داشت و چون هزینه تاکسی در دبی مثل بیشتر شهرهای ایران زیاد بود، تصمیم داشتیم کل رفت و آمدها را با مترو انجام دهیم، مگر در مواقع غیر ممکن!

تور انتخابی ما، به همراه بچه کوچکمان، به ترتیب نفری چهارمیلیون و ششصد و برای بچه دومیلیون و سیصدو پنجاه هزینه داشت. صبحانه تور ما رایگان و مفصل بود. با توجه به اینکه از خیلی قبل برنامه داشتیم از رستوران‌های دبی دیدن کنیم، این مورد برای ما مزیت به شمار می‌آمد. پرواز ما در زمستان بود، بنابراین لباس‌های گرم کمی برداشتیم، حتی با وجود اینکه دبی در زمستان هم گرم است.

بالاخره بعد از دو ساعت پرواز، صبح به فرودگاه دبی رسیدیم. تجربیات قبلی به ما نشان داده بود، می‌توانیم کالسکه کودک را با خود به هواپیما ببریم تا در فرودگاه اذیت نشود. فاصله فرودگاه تا هتل گلوریا، نیم ساعت بود و ما با رانندگان هتل که در فرودگاه منتظ می‌ماندند تا از مسافران اسم هتل را بپرسند؛ به هتل رفتیم. هتل چهل طبقه داشت و ما در طبقه سی و هفتم مستقر شدیم. ویو اتاقمان، برج العرب و دریا بود، و آشپزخانه و اتاق خواب هم داشت.

وقتی به هتل رسیدیم، زمان صبحانه گذشته بود، برای نهار هم که پیش از حرکت در چمدان دستی‌مان، غذا آماده کرده بودم و همان را خوردیم. برنامه بعد از ظهر و به طور کلی روز اول سفر، بازدید از گلوبال ویلیج بود و ما بعد از رسیدن، آن را به بعد از استراحت موکول کردیم.

هتل گلوریا شیخ زاید

روز اول در دبی شگفت انگیز

برای رسیدن به گلوبال ویلیج، چندین وسیله وجود داشتند، اما ما مطابق تصمیم قبلی‌مان با مترو و چند برنامه مسیریابی و یک نقشه دستی از تمام شهر، به راه افتادیم. وقتی در حال جستوجوی مسیرها و ایستگاه‌های مترو بودیم، متوجه شدیم با مترو مسیر مستقیمی وجود ندارد و همین اول کار قرار خودمان را زیر پا گذاشتیم و تاکسی گرفتیم. بیشتر تصمیمات ما مبنی بر راحتی بچه‌مان بود، به طور کلی مسیر خیلی طولانی نبود و فقط باید چند وسیله نقلیه عوض می‌کردیم تا به گلوبال ویلیج می‌رسیدیم. تاکسی از هتل تا آنجا 60 درهم رفت و 80 درهم برگشت، برایمان هزینه داشت.

روزی که ما رسیده بودیم، روز تعطیل هفته و دهکده جهانی حسابی شلوغ بود. در این دهکده: هیروگلیف‌های مصر، معابد تایلند، شهر ممنوعه پکن، برج ایفل و نمادها و بناهای معروف بیش از هفتاد کشور دنیا را از نزدیک مشاهده کنید. در غرفه‌های آن انواع سوغاتی، لباس محلی و خوراکی‌های سنتی و محلی هر کشور را می‌توانستیم خریداری کنیم. هوا خنک بود و دیدن افراد که لباس کشورهایشان را پوشیده بودند و با مردم عکس می‌انداختند هیجان انگیز به نظر می‌رسید.

رستوران‌های دهکده جهانی نیز به صورت متنوع و برای هر کشوری وجود داشت. ما تصمیم گرفتیم که شام یک غذای لبنانی بخوریم. مرغ برشته با سیب زمینی سرخ شده که مجموعا 63 درهم برای آن پرداختیم. به طور کلی غذای خوش مزه‌ای بود. بعد از شام چون خسته شده بودیم تصمیم گرفتیم با تاکسی به هتل برگردیم. تور تفریحی ما گلوبال ویلیج و میرکل گاردن را با هم و در یک روز دیدن می‌کرد، برای همین ما تصمیم گرفتیم روز اول را خودمان جداگانه از این دو دیدن کنیم.

دهکده جهانی دبی

روز دوم در دبی

روز دوم از قبل برنامه‌ریزی شده بود و تصمیم به ماندن در هتل و دیدن از پارک کودکان و استخر آن داشتیم. هوا واقعا عالی بود ولی استخر به نظر عمیق می‌آمد. به همین دلیل مجبور بودم در استخر کودکان بمانم. استخر در طبقه 38 ام قرار داشت و واقعا ویو زیبایی به نمایش گذاشته بود. بعد از خشک کردن خودمان به اتاق بازگشتیم.

نزدیک هتل، برای صرف نهار به رستوران رفتیم و کباب سفارش دادیم. نون با کباب با ترشی و مزه‌های متنوع دیگر که همگی حدود 53 درهم شدند. داخل کباب، سبزیجات ریخته بودند که مزه آن را یکم عجیب کرده بود و من شخصا از آن خوشم نیامد. ما بلیط سافاری را وقتی ایران بودیم نفری 28 هزار تومان از طریق سایت خردیداری کردیم. در کل هزینه بلیط سافاری در داخل دبی 250 درهم بود که ما آن را پیش از سفر به حدود 120 درهم خریده بودیم.

ماشین سافاری ما را درب هتل در ساعت مقرر سوار کرد و حدود یک ساعت را طی کردیم تا به کویر برسیم. بعد از موتور سواری، به همراه پسرمان شترسواری هم کردیم و کلی عکس گرفتیم. هوای کویر خیلی خنک بود و واقعا خوش گذشت. بعد از سافاری به کمپ رفتیم و استراحت کردیم. تا پیش از شام، برنامه‌های رقص و پایکوبی و نمایش‌های عربی را دیدیم. غذا به سبک عربی پخته شده بود که مزه بدی نداشت. مرغ آن تند و خوش مزه بود. اسنک آن هم به همراه سس تند سرو می‌شد. از دیگر غذاهای داخل کمپ: ماکارانی، برنج هند، کباب، مرغ و سالاد لبو بودند. بعد از غذا نوعی باقلوا سرو شد که مزه کیک می‌داد. شب قشنگ و سرگرم کننده‌ای بود.

روز سوم

روز سوم خیلی هیجان‌انگیز شروع شد. تمام برنامه سفر برای امروز منتظر مانده بودم. برنامه روز سوم بازدید از فرار لند بود که در دسته گرون‌ترین تفریحات دبی قرار می‌گرفت. فرار لند در شهر ابوظبی قرار داشت که خیلی دورتر از هتل ما بود و باید حدود دوساعت را برای رسیدن به آن سپری می‌کردیم.

با اینکه رفت و آمدمان هم گران در می‌آمد و ما پیش بینی این دسته خرج‌ها را کرده بودیم و کمتر متعجب شدیم. بعد از رسیدن به پارک حدود یازده و دوازده صبح بود و ما منتظر بودی تا هیجان را تجربه کنیم. پرسرعت‌ترین ترن هوایی دنیا در این پارک قرار دارد. سرعت ترن قرمز به قدر بالاست که باید با عینک مخصوص سوار آن شوید. ترن زرد رنگ از قرمز رنگ وحشتناک‌تر به نظر می‌رسید. این ترن پر پیچ و خم‌تر بود.

جاهای دیدنی دیگر شامل: سینمای چندبعدی، سینمای سفر به ایتالیا، سینمای مخصوص کودکان که عروسک متحرک هم داشت، فلایینگ ایسز، توربو ترک و بسیاری دیگر که ما نتوانستیم به همه آنها سر بزنیم. برای نهار به فست فود داخل پارک سر زدیم و یک پیتزا با سیب زمینی و نوشابه سفارش دادیم. هزنیه نهار روز سوم 60 درهم حدود 180 هزار تومان شد. عصر ساعت شش به هتل بازگشتیم. آنقدر خسته بودیم که بلافاصله به خواب رفتیم.

این پارک را اگر با تور می‌آمدیم، مطابق با ساعات آنها باید تمام این تفریحات را به سرعت تمام می‌کردیم و بسیاری از آن‌ها را نیز باید بی‌خیال می‌شدیم. نکته مهم گرفتن انواع خوراکی در زمان ورود به پارک بود. برای شام، دوتا کینگ برگر خریدیم و در اتاق پیش از خواب آنها را خوردیم.

فراری لند ابوظبی

روز چهارم

روز چهارم را به خرید و قایق سواری اختصاص داده بودیم. چون قبل‌تر تحقیق کرده بودیم، پاساژ اوت لت مال دبی را به عنوان حراجی لباس‌های معروف، معرفی شده بود را انتخاب کردیم. این پاساژ به تخفیف‌های زیادی که دارد هم معروف است. هتل برای رفتن به پاساژ، ساعت شش بعد از ظهر ترانسفر رایگان داشت، ولی چون تا بعد از ظهر زمان زیادی بود ما خودمان با تاکسی به آنجا رفتیم.

برای شب هم قایق سواری را در ایران رزرو کرده بودیم. رفت و آمدمان به پاساژ حدود 20 دقیقه بود و ششصد هزار تومان برایمان خرج برداشت. متاسفانه آمدن به این مرکز خرید، از طریق مترو و اتوبوس امکان پذیر نیست. با وجود همه هزینه‌های رفت و برگشت، مجبور شدیم خرید کنیم تا آمدنمان بی‌فایده نباشد. با وجود حراج باز هم هزینه‌ها سرسام آور و خیلی گران بودند.

نهار را در کی اف سی پاساژ خوردیم. چهارتکه اسپایسی به همراه سیب زمینی سفارش دادیم که بسیار تند بود. هزینه نهار 29 درهم شد که از مزه خوب آن واقعا لذت بردیم. بعد از آنجا برای دیدن برج خلیفه، دبی مال و قایق سواری آماده شدیم. با مترو به سمت برج خلیفه رفتیم. مترو نفری 14 درهم شد و خوردن آدامس در آن جریمه داشت. بعد از رسیدن به برج خلیفه، به دبی مال رفتیم. هزینه‌های دبی مال هم گران و همه برنددهای آن لوکس بودند. برای قایق سواری در ایران بلیط گرفته بودیم، بنابر تجربه به نظر می‌رسید، بهتر است از همانجا بلیط را بخرید.

بعد از قایق سواری و دیدن فواره در آن، بسیار لذت بردیم. بعد از آن، به رستوران شیلیز رفتیم. ما ناچوز و بریفریبز سفارش دادیم که حدود 128 درهم شد. خیلی خوشمزه بود و واقعا ارزش یکبار خوردن را دارد.

روز پنجم و آخر در دبی

روز آخر باید تا دوازده ظهر اتاق را تحویل میدادیم و چک اوت می‌کردیم. ولی چون زمان زیادی را باید منتظر می‌ماندیم، مدت تحویل را تا ساعت سه ظهر تمدید کردیم. هتل برای جمیرا ترانسفر رایگان داشت و ماهم ساعت ده با آن به ساحل رفتیم. جمیرا به برج العرب نزدیک است که این برج ارتفاع 321 متری دارد و به اولین هتل هفت ستاره در دنیا تبدیل شده است.

بعد از کلی بازی در ساحل و آب، عکس گرفتیم و برای نهار در یک رستوران مکزیکی مستقر شدیم. نصف مرغ سوخاری، بال و کتف مخصوص مکزیکی و تند خوردیم. هزینه غذا 67 درهم شد و با یک بستنی 47 درهی در مجموع، 340 هزار تومن پرداختیم. ساعت دو ظهر سوار ترانسفر شدیم و به هتل بازگشتیم.

بعد از یک دوش سریع، اتاق را تحویل دادیم و در لابی استراحت کردیم تا ساعت شش ماشین ما را به فرودگاه ببرد. تا ساعت ده شب که پرواز داشتیم در فرودگاه و فروشگاه‌های آن چرخ زدیم و سوغاتی خریدیم. در هواپیما هم دو نوع غذا خوردیم، چلومرغ و خوراک گوشت و سیب زمینی. در پایان بهتر است ذکر کنم، حتما پیش از سفر به دبی هزینه‌های رفت و برگشت و گشت و گذار در شهر را ددر نظر بگیرید و تخمین بزنید. در دبی همه چیز به قدری گران است که برای کارگران مهاجر هم قابل تحمل نیست.

دیدگاه ها

برای ارسال دیدگاه ابتدا باید خود شوید
{{name.error}}
{{email.error}}
{{commentMessage.error}}