سفر هوایی به قشم از مسیر دریایی بندرعباس

سلام به همگی؛ چند مدت پیش، یک سفر بسیار جذاب به جزیره بزرگ قشم داشتم. برای این سفر، تدارک زیادی دیده بودم و از قبل، برنامه‌ریزی زیاد هم انجام داده بودم. اما مشکل اصلی من، پیدا کردن یک اقامتگاه خوب و مناسب بود؛ به طوری که هم باید کیفیش خوب باشه و هم اینکه زیاد مثل خیلی از جاها کثیف نباشه. البته من بیشتر به خاطر اینکه یک مهمان ویژه هم قرار بود با من به این جزیره سفر کنه، دنبال چنین اقامتگاهی بودم.

بعد اینکه یک برنامه ریزی اصولی برای این سفر ترتیب دادم، همراه با مهمان ویژه‌ام، به بندعباس رفتیم. برای اینکه مسافت شهر ما تا این بندر زیاد بود، تصمیم گرفتیم با هواپیما به این سفر بریم. وقتی به اونجا رسیدیم، دیدیم که جاذبه‌های خوبی هم در این شهر وجود داره و بهتره یک شب هم در این شهر سپری کنیم. برای همینم یک اقامتگاه تمیز در بندر عباس پیدا کردیم تا بتوانیم اونجا استراحت هم کنیم.

من زمانی که با تاکسی به محل اقامتمون می‎‌رفتیم، از خود راننده درمورد این شهر پرسیده بودم. به همین دلیل هم خیلی از مکان‌های دیدنی بندر عباس رو پیدا کرده بودم. البته بند عباس نسبت به بقیه شهرها، مکان دیدنی نداشت. بیشتر افراد به دلیل بازارهای این شهر به اینجا سفر می‌کردن.

در همان زمانی که در بندر عباس به سر می‌بردیم، از طریق وب سایت‌های اینترنتی، بلیط دو نفره برای قایق‌های تندرو تهیه کردیم تا بتونیم بدون دردسر خودمون رو به این جزیره برسونیم. من از قبل هتل یا اقامتگاهی برای خودمون توی جزیره قشم رزرو نکرده بودم. چون با توجه به تحقیقاتی که در این زمینه انجام داده بودم، به این نتیجه رسیده بودم که نباید به صورت اینترنتی این کارو انجام بدم. خیلی از افراد هم طبق تجربه‌ای که داشتند، رزرو اینترنتی رو برای هتل توصیه نمی‌کردن.

زمانی که به خاک قشم پا گذاشتیم، یک تاکسی با انصاف پیدا کردم که مارو به هتل‌ها و آپارتمان‌های مختلف ببره. توی مسیر هم یکسری سوالاتی از راننده پرسیدم تا بتونم بیشتر با اقامتگاه‌های با کیفیت این شهر آشنا بشم. اول به توصیه راننده به چند مکان سر زدیم که از لحاظ قیمتی، خیلی به صرفه بودن. اما چون این مهمان من از مکان‌های تمیزتر خوشش می‌آمد، تصمیم گرفتیم که به جاهای دیگه هم سر بزنیم. بعد از اینکه حدود 2 یا 3 ساعت رو در شهر قشم گشتیم، تونستیم یک مکان خوب پیدا کنیم (هتل فولتون) که هم هزینش خیلی بالا نباشه و هم اینکه باب میل مهمان من باشه.

چون روز اول نزدیک غروب به قشم رسیده بودیم، خسته راه بودیم و نتونستیم در خود شهر گشتی بزنیم. برای همینم تصمیم گرفتیم توی همین آپارتمان بمونیم و تا فرداش کمی استراحت کنیم.

روز دوم سفر

من از شب قبل با همین مهمانم هماهنگی‌های لازم رو انجام داده بودم تا حدود ساعت 9 صبح، خودش رو آماده کنه. شب قبل هم قبل از اینکه استراحت کنم، از طریق فضای مجازی، جاذبه‌های گردشگری این شهر رو پیدا کردم. برای روز اول گردشگریمون، به سراغ دره‌ ستارگان رفتیم. این دره حدود 20 کیلومتر در آن طرف قشم قرار داشت و باید این مسافت رو با تاکسی سپری می‌کردیم. حدود 20 دقیقه توی ماشین با مهمون خودم صحبت می‌کردم و از جاذبه‌های ایران ازش سوالاتی می‌پرسیدم. خیلی جالب بود که ایران از نظر این شهروند آلمانی، یک کشور پر جاذبه تلقی می‌شد.

بعد از اینکه به دره ستارگان رسیدیم، تازه فهمیدم چرا واقعا کشور خودمون این همه برای توریست‌ها جذابه. وقتی به این دره پا گذاشتیم، مهمون آلمانی من احساساتش رو بیان می‌کرد. او می‌گفت که انگار به کره مریخ پا گذاشته است. وقتی از راهنمای این منطقه درمورد علت این شباهت سوالاتی پرسیدیم، متوجه شدیم که این ظاهر مریخی به دلیل سال‌ها فرسایش به وجود آمده است. علت اینکه به این دره، دره ستارگان می‌گفتند، یکسری خرافات محلی بوده است. راهنما به ما گفت که برخی ادعا می‌کنند که این دره به دلیل سقوط چندین ستاره از آسمان به این شکل در آمده است.

این دره علی رقم جاذبه‌های زیادی که داشت، به دلیل هوای نسبتا گرم و شرجی قشم، کمی برای مهمان من که در شهر سردسیری زندگی می‌کند، طاقت فرسا بود. به همین دلیل هم وقتی به محل اقامتمون برگشتیم، مدت زیادی رو برای استراحت خودمون صرف کردیم. اینقدر خسته بودیم که اصلا متوجه نشدیم کی ساعت 8 شب شد. بعد از اون هم تصمیم گرفتیم توی خود آپارتمان بمونیم و برای فردامون برنامه ریزی کنیم. چون خیلی از برنامه قبلی عقب مونده بودیم.

روز سوم، روز آخر سفرمون!

روز سوم با توجه به اینکه روز اخر سفرمون به حساب می‌آمد، زیاد دلچسب نگذشت. چون یک حس خیلی بدی برای بازگشت به خونه خودمون داشتیم. با این حال، به جزیره هنگام رفتیم تا بتونیم از این طریق، به تماشای دلفین‌ها بپردازیم. تماشای این موجودات خارق‌العاده، برای هر انسانی خیلی لذت بخشه. بعد از اینکه مدتی رو برای دیدن این موجودات سپری کردیم، به جزیره هنگام رفتیم تا کمی وقت خودمون رو در این جزیره هم سپری کنیم. البته چون من خودم قبلا تجربه سفر به این جزیره رو داشتم، خیلی برای برنامه ریزی دقیق‌تر کمک کننده بود.

سواحل این جزیره، زیبایی بسیار خاصی داشت و به همین دلیل هم ما اصلا متوجه نشدیم که وقتمون کی تمام شد. خیلی دوست داشتیم که بیشتر در این جزیره و حتی جزیره قشم بمونیم، اما چون مهلمون به پایان رسیده بود، مجبور شدیم به محل اقامتگاهمون برگردیم تا بتونیم وسایل خودمون را جمع و جور کنیم. ما قرار بود فردای اون روز به شهر خودمون برگردیم. برای همینم، ساعت 9 شب دوباره به مرکز جزیره قشم رفتیم تا خریدهایی رو هم انجام بدیم. سیتی سنتر این شهر با توجه به تنوع زیاد محصولاتی که داشت، خیلی در این زمینه کمک کننده بود. خریدهای ما حدود 2 ساعت زمان برد و بعد از اون به آپارتمانمون برگشتیم تا استراحت کافی رو داشته باشیم.

روز بعد، دیگه به خود بندر عباس برنگشتیم. چون خیلی خسته شده بودیم، تصمیم گرفتیم تا با اولین پرواز، مستقیما به تهران برگردیم. اینم از سفر جذاب ما به جزیره زیبای قشم! امیدوارم که خوشتون اومده باشه.