سفرنامه مشهد ۳ روزه در تابستان گرم
- تحریریه تریپ پلاس
- 1402/4/12
من همیشه در تابستان هر سال، یک سفره 3 روزه به یکی از شهرهای ایران ترتیب میدهم. اما در تابستان گذشته، این مسئله خیلی برایم چالش برانگیز شده بود. به طوری که در انتخاب مقصد نهایی، دچار شک و تردید بودم. اما در آخر هم تصمیم گرفتم تا پا بوسی ضامن آهو رو انتخاب کنم. مشهد علاوه بر حرم آرامش بخشی که داره، مکان دیدنی خیلی جذابی هم داره که هر کسی رو برای سفر به این شهر، وسوسه میکنه.
برای سفر به این شهر، تصمیم گرفتم با توجه به بودجهای که دارم، از اتوبوس استفاده کنم. برای همین هم، خودم رو با تاکسی به ترمینال شهر رسوندم و در همونجا، از طریق افرادی که به فروش بلیطهای اتوبوس میپرداختند، بلیطی رو تهیه کردم. اتفاقا در این زمان قیمت بلیط هم خیلی به صرفهتر بود! چون راننده برای پر شدن اتوبوس خودش، قیمتها رو کمتر تعیین کرده بود. پیشنهاد خودم من هم با توجه به همین تجربهای که به دست آوردم، اینه که به صورت حضوری برای خرید بلیط اقدام کنید. معمولا رزروهای اینترنتی، کمی از قیمت بالاتری برخوردار اند.
من حدود 12 ساعت در اتوبوس سپری کردم تا به این شهر دیدنی رسیدم. حدودا ساعت 6 عصر دوشنبه راه افتادم و 6 صبح فردا به مشهد رسیدم. اتوبوسها خیلی خستگی راه رو بیشتر میکنن؛ چون که هم مسیر طولانی در پیش خواهید داشت و هم اینکه باید تمام این مسیر رو روی یک صندلی به حالت نشسته سپری کنید. خداروشکر من یک اقامتگاه از قبل برای خودم رزرو کرده بودم. بعد از این به ترمینال مشهد وارد شدم، از طریق اسنپ، یک ماشین گرفتم و خودم رو به اون مکان رسوندم.
با توجه به خستگی راه، تصمیم گرفتم تا مدتی رو در این اقامتگاه استراحت کنم. آنقدر خسته بودم که حتی نفهمیدم کی اذان ظهر تمام شد. حدودا ساعتهای 13 از خواب بلند شدم. بعد از اینکه نماز خودم رو خوندم، ناهار مختصری هم برای خودم آماده کردم تا انرژی بیشتری داشته باشم. بعد از اون هم برای نظافت بیشتر، به حمام رفتم. حدودا ساعت 3 بعد از ظهر، با استفاده از اتوبوسهای VIP، خودم را به حرم امام رضا رسوندم و مدتی رو در اونجا به راز و نیاز پرداختم. زیارت حضرت آنقدر با صفا بود که تمام خستگی راه رو فراموش کردم.
حرم امام رضا هم که هر سال، بزرگ و بزرگتر میشه. من هم همیشه توی صحنهای بزرگ حرم خودم رو گم میکنم و مجبور میشم تا راه رو از خادمان این حضرت بپرسم. بعد از اینکه زیارت امام رضا رو خوندم، تصمیم گرفتم که برای پا بوسی، خودم رو به ضریح حضرت برسونم. اینقدر نزدیک ضریح شلوغ بود که حدود نیم ساعت طول کشید تا من خودم را به نزدیکی ضریح برسونم. بعد از اون هم به سختی فقط نوک انگشتانم رو به ضریح رسوندم تا متبرک بشن.
بعد از اینکه از حرم بیرون اومدم، تصمیم گرفتم تا پیاده به محل اقامتم برگردم. مسافر خونهای که من در اونجا اقامت داشتم، فاصله خیلی زیادی از حرم نداشت. من هم پیاده به مسیر ادامه دادم تا هم حال و هوای شهر مشهد رو مشاهده کنم و هم اینکه کمی روحیهام عوض شود. بعد از اینکه به مسافرخونه رسیدم، شام برای خودم ساندویچ سفارش دادم و پس از خوردن آن، به رخت خواب رفتم تا استراحت کنم.
من سفرهای زیادی به مشهد داشتم. برای همینم به دنبال مکانهایی بودم که برایم جدید باشند. با توجه به مکانهای دیدنی این شهر در اینترنت، تصمیم گرفتم طرقبه رو انتخاب کنم. صبح همون روز ساعت 7 و نیم صبح با ذوق و شوق از خواب بیدار شدم و صبحونه رو هم میل کردم. بعد از اون، با توجه به کد تخفیفی که برای تاکسیهای اینترنتی داشتم، تونستم با مناسبترین قیمت خودم رو به طرقبه برسونم.
در اون هوای بسیار گرم مشهد، طرقبه حکم بهشت رو داشت. آب و هوای بسیار معتدلی در اوج گرمای تابستان داشت. در این مکان دیدنی، رستوران و باغهای زیادی دایر شدهاند که مردم میتونن برای صرف ناهار و گذراندن وقت خود، به هر کدام مراجعه کنند. اما قیمت غذاهاش نسبت به بقیه جاها واقعا گرون بود! اما من چون چیزی با خودم نبرده بودم، تصمیم گرفتم تا شیشلیک یکی از رستورانای طرقبه رو امتحان کنم. با بررسی که انجام دادم، متوجه شدم که کدوم رستوران غذاهای بهتری داره. جای شما خالی، اینقدر خوردم که شکم درد شده بودم.
بعد از اینکه وقت زیادی در طرقبه صرف کردم، تصمیم گرفتم تا به محل اقامتم برگردم تا عصر رو به مدت کافی استراحت کنم. شب همون روز به پارک ملت مشهد رفتم تا بتونم از فرصت خودم نهایت استفاده رو بکنم. خلاصه که اون روز خیلی ول خرجی کردم و شام هم هزینه زیادی برای خرید شام خرج کردم. اما چون هر سال یکبار اینقدر برای خودم خرج میکنم، واقعا خیلی خوش گذشت.
روز آخر هم تصمیم گرفتم تا به طبیعت بکر مشهد بروم. من چون تا به حال از آبشار ارتکند دیدن نکرده بودم، تصمیم گرفتم تا این آبشار رو انتخاب کنم. من اصولا به آب و آبشار علاقه زیادی دارم. برای همینم همیشه به دنبال چنین مکانهایی هستم. این آبشار حدود 2 ساعت از خود مشهد فاصله داشت. اما واقعا ارزش دیدن را داشت. آبشار اون به گونهای بود که برای دیدنش، میبایست حدود 2 ساعت راه رو به صورت پیاده و از داخل خود آب، حرکت کنم. واقعا جای بی نظیری بود و خیلی حال و هوایم را تغییر داد.
بعد از اینکه به خود آبشار رسیدم، مدتی رو در اونجا سپری کردم و چندین عکس جذاب از خودم گرفتم. بعد هم حدود 2 ساعت پیاده همان مسیر را برگشتم تا به ابتدای راه برسم. این آبشار باعث شد تا من اصلا در طی این مسیر، به فکرهای منفی نپردازم. فقط و فقط از سفری که داشتم لذت بردم و نسبت به همه چیز خیلی بیخیال بودم. حدود ساعت 4 بعد از ظهر، از پیادهروی آبشار برگشتم و خودم رو به مشهد رسوندم. اون روز واقعا خسته شده بودم و دیگه نتونستم به جای دیگهای سر بزنم.
برای همینم کل اون شب رو استراحت کردم و روز بعد با اولین اتوبوس، خودم را به شهر خودم رسوندم. سفر خیلی لذت بخشی بود و بعد از اون، تصمیم گرفتم مشهد رو به عنوان یکی از اولویتهام قرار بدم.
دیدگاه ها