سفر به استانبول با ماشین شخصی
- تحریریه تریپ پلاس
- 1402/5/9
من کلا سفر با هواپیما و اتوبوس رو دوس ندارم. اون سال هم چون بچه کوچک داشتم، نمی تونستیم با این وسایل به سفر بریم. برای همینم تصمیم گرفتیم تا با همین ماشین خودمون راهی سفر بشیم تا لاقل بتونیم باب میل خودمون حرکت کنیم. اما چون مقصد ما شهر استانبول ترکیه بود، مجبور شدیم تا پلاک بینالمللی هم تهیه کنیم. ما توی شهر اصفهان زندگی میکنیم. برای دریافت این پلاک، تمام مدارک ماشین رو به اداره گمرک این شهر تحویل دادم. من چون اول وقت رفته بودم، تونستم همون روز، این پلاک رو دریافت کنم.
علاوه بر پلاک بینالمللی، باید یک گواهی نامه بینالمللی هم تهیه کنید. این مدرک رو باید از یکی از آژانسهای هوایی معتبر دریافت کنید. وقت زیادی از شما نمیگیره و صرفا باید یک مبلغی رو برای دریافت این گواهی نامه پرداخت کنید. البته ممکنه که در برخی از شهرها، همه آژانسهای هوایی این گواهی نامه رو براتون صادر نکنند. برای همینم باید به دنبال آژانسی باشید که بتونید هرچه سریعتر، گواهی نامه بینالمللی خودتون رو دریافت کنید.
ما چون داشتیم با ماشین خودمون به این سفر میرفتیم، تمام جوانب رو در نظر گرفتیم؛ برای همین هم، علاوه بر مبلغ زیادی دلار، از طریق صرافیهای معتبر اصفهان، مقداری لیر هم تهیه کردیم. چون شنیده بودیم که بعضی شهرهای کوچکتر ترکیه، نمیشه صرافی پیدا کرد و از اون جایی که مبلغ باک بنزین و غذا در این شهرها برحسب لیر حساب میشه، باید مقداری از این واحد پول هم با خودمون میبردیم.
روز اول سفر با ماشین
ما برای اینکه بتونیم راحتتر و سریعتر از مرز خارج بشیم، بررسی کردیم تا یک مرز 24 ساعته و خلوت رو پیدا کنیم. طبق تحقیقاتی که انجام دادیم، متوچه شدیم که مرز بازرگان نسبت به سایر نواحی، راحتتر و مناسبتره. ما قبل از سفر، مسافت بین اصفهان تا استانبول ترکیه رو هم حساب کرده بودیم. حدود 2800 کیلومتر فاصله داشتیم؛ برای همینم، روز اولمون رو به طور کامل توی مسیر بودیم. برای اینکه بتونیم با آسودگی به راهمون ادامه بدیم، برنامه خودمون رو طوری تنظیم کردیم که شب اول سفر، به ماکو برسیم.
ما توی این شهر یک سوییت هم رزرو کرده بودیم تا بدون هیچ دردسر و دغدغهای، به استراحت خودمون بپردازیم. چون جادهای که به این شهر میآمد خیلی خسته کننده بود، من نمیتونستم چشمام رو به راحتی باز نگه دارم. خیلی مسیر باریکی داشت و از اون طرف هم ماشینها با نور چراغ سو بالایی که داشتند، خیلی اذیتم میکردند. خلاصه که شب اول چیز زیادی از سفر نفهمیدم. فقط شام خوردیم و سریع خوابیدیم تا اول صبح فرداش، بتونیم به مسیرمون ادامه بدیم.
مسیر مرز بازرگان تا استانبول در روز دوم سفر
ما حدود ساعت 9 وارد مرز بازرگان شده بودیم. من پیاده شدم تا کارهای مهر خروج رو انجام بدم. خداروشکر مرز بازرگان اینقدر خلوت بود که کارمون کلا 10 دقیقه طول کشید. با این اوصاف، با خیال راحتتر به مسیر ادامه میدادیم؛ چون کلی از برنامه خودمون جلو افتاده بودیم. زمانی که با ماشین وارد خاک ترکیه شدیم، باید کمی منتظر میموندیم تا مامورایی که اونجا بودند، وسایلمون رو بررسی کنند. این چک کردنه یکم طول کشید اما بازم نسبت به چیزی که توی ذهنمون بود، زودتر تمام شد.
قبل از اینکه وارد خاک ترکیه بشید، پیشنهاد میکنیم حتما یک بسته رومینگ برای خودتون تهیه کنید. چون این بسته در طول سفر خیلی به کارتون میاد. ما سیم کارت خود ترکیه رو تهیه نکردیم و به همین بسته رومینگ بسنده کردیم. بعد از تفتیش، به سمت استانبول راه افتادیم. شهر زیادی در طول مسیر قرار داشتند که هر کدوم زیباییهای خاص خودشون رو داشتند. خداروشکر جادههای ترکیه نسبت به جادهای شب قبلش طی کرده بودیم، خیلی با کیفیتتر و بهتر بودند. برای همینم زیاد توی مسیر خسته نشدیم. البته این شاید به خاطر این بود که خیلی ذوق و شوق برای رسیدن به استانبول داشتیم.
ما در طول مسیر قرار بود از شهر آماسیا و بولو هم عبور کنیم. کلا شهرهای ترکیه ساختار متفاوتی با شهرهای ایران داشتند. البته هر کشوری معمولا به همین صورت هست. مسیر جاده هم به خوبی با علائم و تابلوهایی که قرار دادهاند، برای هر فردی مشخص شده است. برای همینم ما هیچ حس غربتی در این کشور نداشتیم. البته چون ما در ماه گرمسیر سال به ترکیه سفر کرده بودیم، زیاد مشکلی از این بابت نداشتیم؛ اما اگر در طول فصل زمستان به این کشور سفر میکنید، حتما باید احتمال بارش برف و باران را از قبل پیش بینی کرده باشید.
یکی از تفاوتهایی که کشور ترکیه با ایران داشت، در قیمت بنزین بود. نه اینکه بخواهم بگم قیمت بنزین توی این کشور بالاتر بود. این موضوع رو که همه ما میدونستیم. اما مسئله دیگه این بود که قیمت بنزین توی هر پمپ بنزین این کشور متغیر تعریف شده بود. باید از قبل، به تابلوی قیمت هر پمپ بنزین توجه کنید تا قیمت نهایی باک بنزین دستتون بیاد. مثلا من ماشین خودم را از بنزین پر کردم تا وسط راه نمونم و حدود 40 لیتر بزنین زدم. این 40 لیتر بنزین در اون پمپ بنزین حدود 800 لیر هزینه روی دستم گذاشت. یعنی یه چیزی حدود 2 میلیون تومن فقط پول بنزین دادم.
یه مشکلی که ما رو خیلی اذیت کرد، حرف نزدن مردم ترکیه به زبان انگلیسی بود. اصلا نمیتونستند با این زبان حرف بزنند. برای همینم ما مجبور شدیم تا از مترجمهای آنلاین کمک بگیریم. ما یک توقف خیلی کوتاه در شهر ارزروم داشتیم و حدود یک ساعت در این شهر، ناهارمون رو میل کردیم. بعد از اون هم به سمت استانبول راه افتادیم. البته میدونستیم که اون شب به خود استانبول نمیرسیم؛ چون فاصله زیادی با این شهر داشتیم. برای همین هم، یک هتل در شهر آماسیا رزرو کردیم تا بتونیم شب رو اونجا استراحت کنیم. اگه دقت کرده باشین، ما کلا دو روز اول سفرمون رو توی مسیر بودیم! اما واقعا داشتیم از سفرمون لذت میبردیم.
وقتی به آماسیا رسیدیم، حدود 800 لیر برای اتاقمون پرداخت کردیم. هم پارکینگ خوبی داشت و هم اینکه موقعیتش خیلی خوب بود. با خیال راحت ماشین رو داخل پارکینگ این هتل پارک کردیم و تا صبح استراحت کردیم.
روز سوم سفر استانبول
یکی از نکات قابل توجه در این سفری که تجربه کردیم، این بود که مسیر هر چه به استانبول نزدیکتر میشد، خیلی زیباتر و قشنگتر هم میشد. به طوری که نزدیک خود استانبول، خیلی از مسیر رو در کنار رودخانه میگذروندیم. مثل زمانی که به سمت شمال ایران حرکت میکنید، در ترکیه هم به همین صورت بود. ما برای ناهار اون روز، خودمون رو به یک رستوران بین راهی در رسوندیم. غذاهای خیلی خوشمزهای داشت. واقعا بهمون چسبید و البته یکم چشمامو هم سنگین کرده بود. برای همینم تصمیم گرفتیم تا یکم استراحت کنیم و بعدش به سمت استانبول حرکت کنیم.
من حدود 1 ساعت داخل خود ماشین چرت زدم و بعدش خیلی سرحال شدم. بعدش هم به همراه همسر و پسرم، به سمت استانبول راه افتادیم. حدود ساعت 7 شب به این شهر زیبای ترکیه رسیدیم. دقت داشته باشید که گواهی نامه بینالمللی در این کشور خیلی به کار میاد. چون پلیس در بین راه، مدارک شما رو چک میکنه و اگه این گواهی نامه رو نداشته باشید، تبعاتی به همراه داره.
اینطور هم فکر نکنین که در کشورهای دیگه عوارضی برای مسیر پرداخت نمیکنین. ما حدود 90 لیر در هر عوارضی که میرسیدیم پرداخت میکردیم. البته در کل دو تا عوارضی در طول مسیر عبور کردیم. به پول ایران میشه چیزی حدود 215 هزار تومن! اگر داخل این کشور جریمهای هم بشید، این جریمه رو بلافاصله از شما دریافت نمیکنند. معمولا زمانی که بخواین از خاک ترکیه خارج بشین، باید تمام جریمههای خودتون رو صاف کنید.
تمام مسیری که به سمت استانبول حرکت میکنید، دوربین کنترل سرعت تعبیه شده؛ برای همینم توصیه من اینه که با حال و هوای ایران رانندگی نکنین! چون من خودم وقتی میخواستم به ایران برگردم، فهمیدم چه جریمه سنگینی شدم! ما از طریق یکی از سایتهای اینترنتی، خالی بودن هتلها رو چک میکردیم. اما چون زمانی که ما به ترکیه سفر کرده بودیم، اوج شلوغی این شهر بود، نمیشد به همین راحتی هتلی رو پیدا کرد. ما ساعت 7 شب به اونجا رسیدیم اما تا ساعت 11 شب درگیر پیدا کردن یک هتل مناسب بودیم.
خداروشکر یک هتل با موقعیت خیلی خوب هم پیدا کردیم. هتلمون به ایستگاه مترو هم خیلی نزدیک بود و راحت میتونستیم از این طریق به مکانهای دیدنی این شهر تردد داشته باشیم. ما حدود 5 روز از سفرمون رو داخل استانبول گذروندیم. با این 5 روز، تونستیم هم تفریح خوبی داشته باشیم و هم استراحت کافی کرده باشیم. واقعا وقتی با ماشین خودتون به این شهر سفر کنید، خیلی میتونه از همه لحاظ بهتون خوش بگذره. به علاوه، خودتون هم راحتتر خواهین بود.
ما هر روز اونجا رو برنامه ریزی کرده بودیم تا بتونیم با آسودگی به تفریح بپردازیم. مثلا، روز اولی که استانبول بودیم رو به جزیره بیوک آدا رفتیم. موقعیت این جزیره طوری بود که باید با کشتی به اونجا میرسیدیم. برای همین هم بلیط کشتی رو برای هر سه نفرمون تهیه کردم. حقیقتش روی خود کشتی خیلی سرد بود؛ چون باد شدید میوزید. برای همینم توصیه من اینه که حتما برای سفر به ترکیه در هر فصلی، لباس گرم بردارید. با کشتی تا وقتی به خود جزیره رسیدیم، حدود 2 ساعت طول کشید. اما خداروشکر جای خیلی قشنگی بود و ارزش دیدن رو داشت.
برای خریدمون هم روز بعدش به فروم استانبول رفتیم. این مرکز خرید تمام امکاناتی که فکرش رو بکنید، در اختیار شما قرار میداد. مثلا، یک شهربازی مخصوص کودکان داشت تا بچهها بتونن اونجا به تفریح بپردازن. حتی یک آکواریوم بزرگ هم داشت که البته ما چون وقت کافی در اختیار نداشتیم، به اونجا سر نزدیم. برای دیدن رقص فواره هم به watergarden رفتیم و خیلی خوش گذشت. البته ما چون قبلا به دبی رفته بودیم، این رقص فواره دیگه نمیتونست اون حس و حال رو برای ما به ارمغان بیاره!
توصیه من اینه که وقتی به یک رستوران محلی در این شهر میروید، حتما به قیمت غذای اونجا دقت کنید. بعضی از این رستورانها، قیمت غذای خیلی بالایی دارند. مثلا ما سه پرس غذای معمولی از یکی از این رستورانها تهیه کردیم و به اندازه پول یک باک بنزین در این کشور هزینه دادیم! در حالی که این غذا رو میتونستیم در یک رستوران دیگه، با قیمتی حدود 10 برابر کمتر پیدا کنیم.
روز هشتم سفرمون
روز آخر داشتیم وسایلمون رو داخل چمدونا میچیدیم تا راهی کشور خودمون بشیم. البته ما چون دوست نداشتیم از همون مسیر برگردیم، تصمیم گرفتیم تا از کنار ساحل ترابزون عبور کنیم. این مسیر دقیقا مثل مسیری بود که از کنار دریای خزر عبور میکنه. برای همینم سرعت ما خیلی نسبت به مسیر رفت کمتر بود. اما واقعا جای قشنگی بود و اصلا احساس خستگی به شما دست نمیده!
ما آخرای شب به شهر ترابزون وارد شدیم. برای اینکه بتونیم استراحت داشته باشیم، یک هتل خوب انتخاب کردیم و با خیال راحت اونجا استراحت کردیم. چون دیگه سفرمون به اتمام رسیده بود، دیگه اصلا عجلهای هم برای برگشت نداشتیم. ما روز بعدش دوباره به مسیرمون ادامه دادیم تا به مرز بازرگان برسیم. اونجا هم بعد از پرداخت کلی جریمه، وارد خاک کشور خودمون شدیم. خلاصه که سفر خیلی خوب و خاطره انگیزی برای ما بود. امیدوارم که از این سفر خوشتون اومده باشه!
دیدگاه ها